Quantcast
Channel: کفتر ایوون طلا
Viewing all 132 articles
Browse latest View live

شوخی با حافظ

$
0
0

 

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم سلام حافظ گفتا علیک جانم

گفتم کجا روی تو؟گفت والله خود ندانم

گفتم بگیر فالی گفتا نمانده حالی

گفتم چه گونه ای تو گفتا در بند بیخیالی

گفتم که تازه تازه شعروغزل چه داری

گفتا که میسرایم شعر سپیدباری

گفتم زدولت عشق ؟گفتا که کودتا شد

گفتم رقیب پس چی؟گفتا که کله پا شد

گفتم کجاست لیلی؟مشغول دلربایی؟

گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم بگو زخالش؟آن خال آتش افروز

گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز

گفتم بگو زمویش گفتا که مش نموده

گفتم بگو زیارش گفتا ولش نموده

گفتم چرا؟چگونه؟عاقل شدست مجنون؟

گفتا شدید گشته معتاد گرد افیون

گفتم کجاست جمشید؟جام جهان نمایش؟

گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایش

گفتم بگو زساقی حالا شدست چه کاره؟

گفتا شدست منشی در دفتر اداره

گفتم بگو ز زاهد آن راهنمای منزل

گفتا به من که بردار دستت را از سر دل

گفتم زساربان گو با کاروان غمها

گفتا آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم بگو زمحمل یا از کجاوه یادی

گفتا پژو دوو بنز یا گلف نوک مدادی

گفتم که قاصدک کو؟آن باد صبح شرقی ؟

گفتا که جای خود را دادست به فکس برقی

گفتم بیا زهدهد جوییم راه چاره

گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره

گفتم سلام مارا باد صبا کجا برد؟

گفتا به پست داده آورد یا نیاورد؟

گفتم بگو زمشک آهوی دشت زنگی

گفتا که ادکلن شد درشیشه های رنگی

گفتم سراغ داری میخانه ای حسابی

گفتا آنچه بودست گشته چلو کبابی

گفتم شراب نابی تو دست و پا نداری؟

گفتا به جایش دارم وافور با نگاری

گفتم بلند بوده موی تو آن زمانها

گفتا که حبس بودم از ته زدند آن را

گفتم شما وزندان؟حافظ مارو گرفتی؟

گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتی...!




دیکشنری انگلیسی- اصفهانی

$
0
0


take :
besoon


stand up :
vakhiz


how much? :
chaghaze


Did you take? :
essedi


just now :
jakh taze


what is wrong with you? :
chedes?


crow :
ghelagh


fish :
maa'y


collect :
zaft


round :
gombeli


ugly :
akele


lizard :
malmali


like this :
hanchini


unacceptable :
nekbeti


wood :
choogh


chicken :
choori



اگه زن شما رئیس تان بشود، چه بلایی سرتان می آید؟!

$
0
0

تا حالا پیش خودتان تصور کرده اید که اگر روزی زن شما ، در محل کارتان ، رئیس شما بشود ، چه عواقبی خواهد داشت ؟
اگر مایلید تا گوشه ای از عواقب شوم این وضعیت را دریابید ، این مطلب را تا آخر ، به دقت مطالعه کنید !

 

اگر یکروز ، چند ساعت دیر به محل کارتان برسید ...
واکنش همسر/رئیس شما : این چه موقع اومدن به سر کاره ؟ می دونی ساعت چنده ؟ چرا اینقدر دیر اومدی ؟ چیکار می کردی ؟ کجا بودی ؟ با کی بودی ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز از ارباب رجوع ، زیر میزی یا همان رشوه ، دریافت کنید ...
واکنش همسر/رئیس شما : این چه کاری بود که تو کردی ؟ چرا این کار رو کردی ؟ مگه حقوق خودت برات کافی نبود ؟ مگه خرج و مخارجت در ماه چقدره ؟ چرا خرجت اینقدر رفته بالا ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز ، تقاضای چند روز مرخصی نمایید ...
واکنش همسر/رئیس شما : چرا تقاضای مرخصی کردی ؟ دیگه چه اتفاقی برات افتاده ؟ جایی می خوای بری ؟ کجا می خوای بری ؟ چرا می خوای بری ؟ با کی می خوای بری ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز در پرونده هایی که زیر دست شماست ، اشتباهی رخ دهد ...
واکنش همسر/رئیس شما : چرا این اشتباه رو مرتکب شدی ؟ چرا توی کارت دقت نکردی ؟ چرا چند وقته که بی دقت شدی ؟ چرا اینقدر حواست پرته ؟ انگار که فکر و ذکرت یه جای دیگست ؟ حواست کجاست ؟ هوش و حواست پیش کیه ؟ به کی داشتی فکر می کردی ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز ، بعنوان کارمند نمونه اداره معرفی شوید ...
واکنش همسر/رئیس شما : از صمیم قلب بهت تبریک می گم . تو بعنوان کارمند نمونه شناخته شدی . حالا بگو ببینم ، چی شد که یکدفعه اینقدر عوض شدی ؟ چی باعث شده که اینقدر خوب کار کنی ؟ انگیزت برای خوب کار کردن چی بوده ؟ مشوقت کی بوده ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

اگر یکروز بخواهید از کارتان استعفا دهید ...
واکنش همسر/رئیس شما : چرا می خوای استعفا بدی ؟ مگه اتفاقی افتاده ؟ پس مخارج زندگی رو چطوری می خوای تامین کنی ؟ مگه شغل بهتری پیدا کردی ؟ چه شغلی ؟ کی برات پیدا کرده ؟ نکنه یه زن دیگه گرفتی ؟! خائن ! این چوب دستی من کجاست ؟! دیگه حق نداری پاتو نه توی خونه و نه تو اداره بذاری !

 

امیدوارم که با خواندن این مطلب ، به عمق فاجعه پی برده باشید ! پس به شما توصیه می شود که یا زوجه ای که رئیس باشد اختیار نکنید ، یا نگذارید که خانومتان رئیس شما بشود ، و یا اگر هم یک زمانی خدایی نا کرده ، روم به دیوار ، خانوم شما رئیستان شد ، سریعا و بدون هیچگونه معطلی ، از محل اداره متواری شوید و به دنبال یک شغل دیگر بروید !...

آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است!؟ (طنز)

$
0
0

در کودکی:

پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد

دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد.

خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟

 

روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :
پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند

 

هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود

 

هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :
پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند

 

روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :
پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند
دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟

 

در ۱۸ سالگی :
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است .

 

در دانشگاه : پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند
دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند

 

در هنگام نمره گرفتن : پسرها خودشان را جر میدهند تا ۹٫۵ آنها ۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند
دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره ۴٫۵ آنها به ۱۷ تبدیل میشود.


در کافی شاپ : پسرها حساب میکنند.
دخترها میگویند : مرسی!


در مخ زدن : پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند .
دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند فدای سرم.

 

هنگام خواستگاری : پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و .... برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند

 

هنگام ازدواج : پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و ... را از سر قبر پدرشون تهیه کنند
دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد


هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند
دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.

 

کار کردن : پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند
دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی ، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور میکنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند ...

اعتماد به نفس كاذب در پسران!!

$
0
0

این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین به شخص خاصی را ندارد.

اين يک بيماري مسري در پسران است. اگر برادر و يا دوست‌پسر و يا پسر شما اين بيماري را بگيرد يقين بدانيد که در عرض کمتر از يک هفته کل پسران محل را مبتلا ميکند. پس براي جلوگيري از اين بيماري اگر کسي را مشاهده کرديد که مبتلا است حتمآ او را قرنطينه کنيد.

 

علايم اين بيماري:

1- گذاشتن ريشهاي نخ قيطوني.

 

2- طرز نگاه کردن به صورت عجيب غريب.

 

3- تکرار جمله‌ي «هوش پسران بيش ازدختران است».

 

4- ايستادن زياد رو به روي آينه.

 

5- استفاده از جملاتي شبيه: «همين که گفتم»، «حرف من درسته»، «حرف مرد حرفه» و....

 

6- مخالفتهاي پي در پي.

 

7- پايين بردن شخصيت دختران براي تقويت روحيه.

 

8- خواندن اشعار پر محتوا از قبيل: «پسرا شيرن مثل شمشيرن». (دوپينگ)

 

9- روزي ۵۰ دفعه شنيدن «پسر پسر قند عسل» توسط مامان جون يا کاست ضبط شده توسط مامان جون.

 

10- خواندن کتابهايي از قبيل:

چگونه اعتماد به نفس خود را بالا بريم؟

انرژي درماني

تقويت اراده در ۲۰ روز

من بهترينم

درس‌هایی از ناپلئون هیل درباره هدف‌گذاری

$
0
0

سخن بزرگان

ناپلئون هیل 25 سال از عمرش را صرف تحقیق درباره افراد موفق کرد. کتاب پرفروش او بیاندیشید و ثروتمند شوید کتابی بی‌نظیر است که دهه‌های متمادی به افراد مختلف کمک کرده است.

 

1. اگر اعتقاد داشته باشید که می‌توانید، حتماً می‌توانید.

به هر‌چه اعتقاد داشته باشیم اتفاق می‌افتد. به این اصطلاحاً تحقق باور می‌گویند. اغلب ما هرگز متوجه نمی‌شویم که از چه نیروی عظیمی برخورداریم زیرا نمی‌خواهیم تن به انجام دادن کارهایی بدهیم که در‌نظر دیگران امکان انجام دادنش وجود ندارد. کارهای غیر‌ممکن  به تلاش و تمرکز بیشتری نیاز دارد، اما وقتی اینها تحقق پیدا می‌کنند، پاداشی گران حاصل می‌شود. ممکن است نتوانید به هرچه دوست دارید دسترسی پیدا کنید، اما تا معتقد نباشید که توان انجام کاری را دارید، هرگز به انجام دادن آن موفق نمی‌شوید.

 

2. اگر مطلبی را به‌دفعات برای خود تکرار کنید، حتی اگر واقعیت نداشته باشد آن‌را باور می‌کنید.

تکرار یک مطلب باعث می‌شود ذهن نیمه هشیارتان آن‌را به عنوان یک حقیقت بپذیرد، و آن‌را به یک حقیقت فیزیکی تبدیل می‌کند. می‌توانید از این موقعیت استفاده کنید و به جنبه‌های مثبت امور توجه کنید. جای «می‌توانم این کار را بکنم.» را با «این‌کار را خوااهم کرد.» عوض کنید.

 

3. اگر به خود و دارندگی‌ها و امتیازات خود اعتقاد نداشته باشید، دیگران هم به شما و دارندگی‌هایتان اعتقاد نخواهند داشت.

در فروش قاعده اصولی وجود دارد و آن قاعده این‌است: قبل از اینکه به دیگران بفروشید، باید به خودتان بفروشید. اگر به کالا و خدمات خود اعتقاد نداشته باشید، بدانید که دیگران هم به خدمات و کالاهای شما اعتقاد نخواهند داشت. اگر دیگران را فریب بدهید و آن‌ها را به معامله‌ای غیر‌منصفانه وادار کنید، باید قبل از همه بر مقاومت درونی خود در برابر انجام دادن کار اشتباه غلبه کنید.

 

4. چه کسی به‌شما گفت که این‌کار عملی نیست، به چه موفقیت عظیمی رسیده است که او را واجد شرایط کرده تا برای شما تعیین محدودیت بکند؟

در جریان زندگی به نکته مهمی پی می‌برید و آن نکته این ‌است که کسانی که بیش از همه توصیه می‌کنند و پند و اندرزی می‌دهند، کمتر از دیگران شایسته انجام این‌کار هستند. اشخاص موفق و درگیر فرصت آن‌را ندارند که خطوط زندگی شما را مشخص کنند آن‌ها گرفتار زندگی خود هستند.ناموفق‌ها و ناقابل‌ها بیش از هرکسی فرصت دارند که خط و خطوط زندگی دیگران را ترسیم کنند. این اشخاص از شکست خوردن و ناکام ماندن شما لذت می‌برند. وقتی کسی به‌شما می‌گوید، چیزی که می‌خواهید به آن برسید غیرممکن است و یا ارزش تحمل زحمتش را ندارد، نگاهی دقیق به او بیاندازید و ببینید که در زندگی خود به کجا رسیده‌اند، چه موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند. آدم‌های موفق خوشبین هستند و به موفقیت عادت کرده‌اند.

 

5. اگر به رفتار امروزتان ادامه دهید، ده سال دیگر در چه شرایطی قرار خواهید داشت؟

خیلی‌ها متوجه نیستند که موفقیت‌های بزرگ از موفقیت‌های کوچکی که اغلب در مدتی طولانی به‌دست آمده‌اند نشات می‌گیرند. واقعیتی است که آدم‌های موفق اندیشمندان بلند‌مدت هستند، آن‌ها می‌دانند که باید از هر موفقیت خود درسی بگیرند و هر موفقیت را زیربنای موفقیت بعدی قرار دهند. مرور منظم پیشرفت و ترقی، بخش مهمی از هدف‌گذاری است. هدف چیزی آنقدر‌ها بیش از یک میل و اشتیاق نیست، مگر اینکه برای دستیابی به آن زمان‌بندی کنید. مهم است که در برنامه‌ریزی هدف‌ها به هدف‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز‌مدت توجه داشته باشید. با توجه به شرایط در هدف‌های خود تجدید نظر کنید، به زمان انجام شدن آن‌ها توجه داشته باشید و به تدریج هدف‌های بزرگتری برای خود انتخاب کنید. دقت کنید که در مسیر درستی در حرکت باشید.

 

6. از زندگی چه می‌خواهید و برای رسیدن به این خواسته به زندگی چه می‌دهید؟

در فیزیک قانونی هست که می‌گوید: برای هر عملی، واکنشی به همان اندازه در جهت مخالف وجود دارد. همین مطلب در زندگی ما نیز صدق می‌کند. هرچه بکارید همان را برداشت می‌کنید. برداشت شما با سرمایه‌گذاری شما رابطه مستقیم دارد. به هر‌چیز یک برچسب قیمت الصاق شده است. وقتی برای خود هدفی درنظر می‌گیرید و برای رسیدن به آن‌هدف تلاش می‌کنید می‌بینید که هیچ هدفی دور از دسترس نیست.

 

7. به‌جای آنچه نمی‌خواهید به آنچه می‌خواهید توجه کنید.

به هرچه فکر کنید به آن می‌رسید. به هرچه برای مدت کافی فکر کنید، بخشی از روان شما می‌شود، از این قانون به سود خود استفاده کنید. اگر ذهن خود را متوجه مسایل کنید، به مسئله می‌رسید، و اگر به راه‌حل بیندیشید، به راه‌حل می‌رسید. داشتن تردید، هراس و احساس عدم امنیت خاطر طبیعی است. انسان موفق به این مهم توجه می‌کند و با متمرکز شدن روی جنبه‌های مثبت و هدف‌های مطلوب راه غلبه بر آ‌ن‌ها را می‌یابد.

 

8. به هرچه بخواهید می‌رسید، مشروط بر آنکه جایگزینی را به‌جای این خواسته خود نپذیرید.

کسانی که در زندگی خود به موفقیت‌های بزرگ می‌رسند کسانی هستند که به کمتر از آنچه می‌خواهند رضایت نمی‌دهند. وقتی می‌بینید که به دریافت کمتر از حد مطلوب فکر می‌کنید، لحظه‌ای صبر کنید و موقعیت را تحلیل نمائید. آیا موانعی که پیش روی خود می‌بینید برطرف ناشدنی هستند؟ آیا راه دیگری برای حمله به مسئله وجود ندارد؟ هر قدمی که در مسیر درست برداشته شود، هرقدر کوچک و جزیی به‌نظر برسد شما را به‌سمت هدف سوق می‌دهد.

 

9. مهم نیست که در گذشته چه کرده‌اید، مهم این است که در آینده  چه خواهید کرد.

این گفته شکسپیر است که « آنچه گذشته است پیشگفتار است» هر کاری که در گذشته انجام داده‌ایم در حکم پیشگفتار و مقدمه‌ای برای کار بعدی ماست. برای موفقیت‌‌های آتی خود برنامه‌ریزی کنید و پیروزی‌های امروز خود را جشن بگیرید.

 

10. به دقت به آنچه می‌خواهید بیندیشید.

بسیاری از مردم برای تعطیلات آخر هفته خود بیش از زندگیشان برنامه‌ریزی می‌کنند. و بعد ناگهان متوجه می‌شوند که بی‌آنکه بدانند زندگیشان گذشته است. وقتی دقیقا مطالعه کنید و بدانید که از این زندگی چه می‌خواهید، نیرو و توان‌تان را برای رسیدن به این خواسته‌ بسیج می‌کنید. یکی از امتیازات مهم داشتن هدف مشخص در زندگی این ‌است که به‌شما این امکان را می‌دهد تا فعالیت‌های خود را از پیش سازماندهی کنید. در این شرایط خودبه‌خود می‌دانید که آیا به‌سوی هدف پیشرفت می‌کنید یا از آن فاصله می‌گیرید. اینگونه می‌توانید از زمان، از پول و از انرژی خود برای رسیدن به هدفتان استفاده کنید.

 

11. ترقی شما در زندگی از ذهن‌تان شروع و به همانجا ختم می‌شود.

هر موفقیت بزرگی با یک ایده در ذهن شروع می‌شود و بعد به حقیقت می‌پیوندد. با یادگیری و مطالعه دائم ذهن خود را با نقطه نظرها انباشت کنید و بعد برای تحقق آن‌‌ها بکوشید. حتی یک ایده کم‌مقدار که به مرحله عمل گذاشته می‌شود به‌مراتب از یک ایده عالی که به مرحله عمل درنمی‌آید بهتر است.

 

12. ثبات هدف اولین اصل موفقیت است.

برای دستیابی به موفقیت باید طرحی مدبرانه برای زندگی داشته باشید و به‌رغم همه مشکلاتی که احتمالا وجود دارد به آن بچسبید. توجه داشته باشید که در عمل همه اشخاص موفق جایی در زندگی مایوس می‌شوند. اما هیچ مانعی وجود ندارد که شخص با ثبات رای و مصمم از عهده آن بر نیاید.

 

13. انسان هدفمند همیشه موفق است.

هدف‌گذاری را بخشی همیشگی از زندگی خود قرار دهید. می‌توانید هدف‌هایی کوچک و قابل‌حصول را درنظر بگیرید و آنقدر در جهت نیل به آن بکوشید و تلاش تا به آن برسید. بدانید که موفقیت‌های کوچک به موفقیت‌های بزرگتر ختم می‌شوند.

فحش هاي دانشجويي (طنز)

$
0
0

مطالب طنز

دانشجوی تهران شمال :

نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه:

بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی . منو ترسوندی بی ...تلفظ : بی ششووور ( امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)

 

دانشجوی دانشگاه تهران :

وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو

(توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)

 

دانشجوی پزشکی :

در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست

 

دانشجوی هنر :

من شعر دوازدهم از هشت کتاب استاد سهراب رو به تو بی ادب بی فرهنگ تقدیم می کنم امیدوارت گیتارت بشکنه و تا اخر عمر یکه و تنها و بی عشق و ژولیت بمونی .

وفتی هم کار بالا می گیره کاریکاتور همدیگه رو می کشن .

 

دانشجوی الهیات :

یا ایهو الذی فحشو فحشً فاحشتن ای هستیت به عدم مبدل , ای دچار دور تسلسل شده , ای علتت به ممکن الوجود گرویده , فلسفه ی تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ی بحث نمی دم .... *

*: این آخری که گفت از اون ناجوراش بود که فلش بک زد به دوران دبیرستان و رشته ی علوم انسانی که می خوند و واسه خودش یلی بود

 

دانشجوی تربیت بدنی:

به من گفتی ... , ... خودتی و جد و آبادت

به همین کوتاهی البته بعدش یه 2 ساعتی بزن بزن می شه

 

دانشجوی زبان خارجی :

هنوز دعوا نشده , شروع می کنن خارجکی بلغور کردن البته به نظر من اگه ترجمه ی حرفاشونو می دونستند خودشون رو زبونشون فلفل می ریختن و 2 روز تو اتاق خودشونو حبس می کردن

 

دانشجوی حقوق :

تو با این کارت به حقوق شهروندی من تجاوز کردی و من طبق اصل 153 قانون اساسی حق دارم ازت شکایت کنم و مادرتو به عزات بشونم شما می تونید هیچی نگید اما هر چی بگید بر علیه شما تو دادگاه استفاده می شه .

راستی اگه وکیل تسخیری خواستی به خودم بگو



انشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج (اوج خنده)

$
0
0


هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.




فرهنگ لغات دانشجويي

$
0
0


فرهنگ لغات دانشجويي:

اعتراض دانشجو : بايكوت

شماره دانشجويي : مدرك جرم

اعتراض براي كيفيت غذا : مي خواهم زنده بمانم

روز پرداخت وام دانشجو : روز فرشته

دانشجوي اخراجي : مردي كه به زانو در آمد

دانشجوي مشروطي : مردي كه موش شد

آينده تحصيل كرده : دست فروش

كلاس هاي ساعت 12-2: خواب وبيدار

رئيس دانشگاه : مرد نامر

تصويب شهريه براي دانشجويان : تاراج

استاد راهنما : گمشده

به دنبال سرويس : دونده

آشپزهاي سلف سرويس : هفت سامورائي

ازدواج دانشجوئي : عروسي خوبان

دانشجويي كه تغيير رشته داده : بازنده

بوفه دانشگاه : غارتگران

سرويس دانشگاه : اتوبوسي بسوي مرگ

اميد به بهبود اوضاع : توهم

غذاي امروز : سلف self

گردهمايي استادان : دسيسه

كتابخانه دانشگاه : خانه عنكبوتان

پاس كردن يك درس: يكبار براي هميشه

ژتون فروشي : آژانس شيشه اي

علت نيافتن بعضي از دانشجويان : رابطه پنهان

رئيس دانشكده : سناتور

التماس براي نمره : اشك كوسه

امور دانشجويان : سايه شوگان

سوار شدن به اتوبوس : يورش

نماينده كلاس : بهترين فرد بد

ترم آخر : بوي خوش زندگي

پايان نامه : زندگي ديگر هيچ
سالهاي پيش از دانشگاه : آن روزهاي خوش

دانشجوي تازه وارد : هالوي خوش شانس

ثبت نام ترم جديد : ده فرمان

دانشجويان ساكن خوابگاه : جنگجويان كوهستان

خوابگاه شهرك : اينجا آخر دنياست

دانشجوي پزشكي : به خاطر يك مشت دلار

دانشجوي اد بيات : نان و شعر

وام تحصيلي : جهيزيه رباب

خوابگاه دا نشگاه : خانه كوچك

خانواده دانشجويان : بينوايان

دانشگاه آزاد : جيب برها به بهشت نمي روند

دانشجوي مدل رپي : الو، الو، من جوجوام

دانشجوي فوق ليسانس : قهرمان قهرمانان

انتخاب درس افتاده : زخم كهنه

استاد دانشگاه : يك گروه خشن

اولين امتحان : اولين خون

شب امتحان : امشب اشكي ميريز

مراقبين امتحان : سايه عقاب

شاگرد اول كلاس : مردي كه زياد مي دانست

تقلب : عمليات سري

تدريس در دانشگاه : تجارت

روز دريافت كارنامه : روز واقعه

تعطيلات بين ترمي : روزهاي خوب زندگي

دانشجوي فارغ التحصيل : ديوانه از قفس پريد

مسئول خوابگاه : كاراگاه گجت

انصراف دادن : فرار بسوي خوشبختي

ادامه تحصيل تا دكترا : ديدار در استانبول

وعده رئيس دانشگاه : بلوف

تصويه حساب : خط پايان

شيريني گرفتن از فارغ تحصيلي : ضربه آخر

عمر دانشجو : بر باد رفته

اگه پسرا و دخترا نبودن چی می شد؟

$
0
0


اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟

اگه پسرا نبودن به کی می گفتن اوا خواهر ؟

اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟

اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟

اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟

اگه پسرا نبودن کی خالی می بست ؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟

اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟

اگه پسرا نبودن کی زورگویی می کرد ؟

اگه پسرا نبودن کی مغنی می شد ؟

اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟

اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟ (هههههههه)

اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟

اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟

اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟

 

اگه دخترا نبودن:

اگه دخترا نبودن کی یه ساعت جلوی اینه وامیستاد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا به کی متلک می گفتن ؟

اگه دخترا نبودن کی به مامان جون کمک می کرد ؟

اگه دخترا نبودن پسرا صبح تا شب با کی حرف می زدن؟

اگه دخترا نبودن کی درس می خوند ؟ (هههههههههه)

اگه دخترا نبودن کی نازمی کرد ؟

اگه دخترا نبودن کی از سوسک می ترسید ؟

اگه دخترا نبودن کی جیغ می زد ؟

اگه دخترا نبودن کی خودشو واسه پسرا لوس می کرد ؟

اگه دخترا نبودن کی خواهرشوهرمی شد ؟

اگه دخترا نبودن جراحان پلاستیک ، دماغ کیوعمل می کردن ؟

اگه دخترا نبودن کی عزیز بابا بود ؟

اگه دخترا نبودن به کی می گفتن صغری ؟

اگه دخترا نبودن کی مانتوی تنگ می پوشید ؟

مدت زمان دوران عقد

$
0
0

دوران عقد، دنیای شیرینی است كه معمولاً دختر و پسرها پس از عقد دائم تا ازدواجشان جهت شناخت كامل اخلاق و روحیات یكدیگر، فراهم شدن امکانات زندگی و جشن و شروع زندگی مستقل سپری می كنند.

 

 

طولانی شدن زمان عقد

متاسفانه امروزه بسیاری از جوانان از این روزهای شیرین و به یادماندنی به عنوان روزهای سختی و بدبختی یاد كرده و از آن گریزانند. برای آنها نه تنها دوران عقد، دوران زیبایی ها و شیرینی ها نبوده بلكه سختی و عذاب آن زبانزد خاص و عام است و هرگز افرد پس از ازدواج برای این دوران دلتنگ نمی شوند. براستی علت اصلی این امر چیست؟ چرا از اولین روزها و ماههای آشنایی و وصال باید به عنوان برزخ یاد شود؟

 

یكی از مهمترین و اصلی ترین علل این فاجعه طولانی شدن دوران عقد دختر و پسر است. برخی از زوجین به دلیل برخی مشكلات مادی،‌ معنوی،‌ تحصیلی و... تصمیم می گیرند مدت زمان بیشتری در دوران عقد سپری كنند، یقینا در كنار حل شدن برخی مشكلات در ذیل طولانی شدن دوران عقد، مشكلات عدیده دیگری برای زوجین پیش می آید كه گاه زندگی مشترك آینده آنها را نیز به مخاطره می اندازد.

 

در واقع طولانی شدن دوران عقد باعث ایجاد برخی حواشی پررنگ تر از متن از طرف خانواده و اطرافیان و خویشاوندان می شود كه عروس و داماد نمی دانند چطور باید با آنها کنار آمده و آنها را حل نمایند.

 

در شرایط معمولا دختر و پسر در برزخ بین زندگی متاهلی و زندگی مجردی قرار می گیرند از سویی باید همان وظایف و مسئولیت های خانه پدری را انجام دهند و دختر خوبی برای خانواده باشند و از سوی دیگر مسۆولیت مضاعفی را نسبت به فرد دیگری به عنوان همسر پذیرفته اند. ضمن آنکه هر دو خانواده توقعات خاص خود را داشته و انتظار دارند که عروس یا داماد، نقش خود را به بهترین نحو انجام دهد که این حالت احساس ناخوشایندی را به همسران منتقل می کند. در چنین شرایطی است که گاه زوجها به این نتیجه می رسند كه ازدواج مانعی برای استقلال فردی و آزادی بیان آنها بوده و همسرشان به نوعی در این زمینه مقصر است.

 

مدیریت زمان دوران عقد

به عقیده مشاوران و متخصصان امر ازدواج مناسب ترین مدت برای دوران عقد دختر و پسر 6 ماه تا یک سال است. در این مدت دختر و پسر می توانند خصوصیات شخصیتی، اجتماعی، خانوادگی و... فرد مقابل را بشناسند و تصویر روشنی از زندگی مستقل خود در آینده به دست آورند. البته عوامل دیگری مانند تیزهوشی همسران جوان، روابط عمومی بالا و صداقت نیز می تواند به آنها کمک کند که در مدت زمان بسیار کوتاهی به درک و شناخت دقیق از یکدیگر برسند.

 

معایب طولانی شدن دوران عقد

-سختگیری های بیش از حد خانواده ها به عروس و داماد و به خصوص به عروس خانم: معمولا خانواده های ما از دختر و پسر خود در دوران عقد همان توقعاتی را دارند كه در دوران پیش از عقد داشته اند. در حالیكه دختر و پسر چون عقد دائمند خود را زن و شوهر می دانند. به همین دلیل افراد در این دوران مجبورند هم توقعات خانواده و هم توقعات همسرشان را برآورده نمایند در حالی که این توقعات و انتظارات گاهی در نقطه مقابل هم قرار دارند. اینجاست که دچار دوگانگی می شوند و ممکن است زیر فشارهای خانواده و همسرشان کنترل اوضاع را از دست بدهند.

 

علاوه بر این معمولا خانواده دختر خانم بیش از خانواده آقا پسر در زمینه هایی چون مخالفت با مسافرت دختر و پسر در این دوران،‌ رفت و آمدهای بیش از حد آنها،‌ ماندن دختر خانم در خانه آقا پسر و... سختگیری های بسیار نموده و مشكلات و ناراحتی ها و اختلافهای زیادی در بین عروس و داماد ایجاد شود.

 

رفت وآمدهای دوران عقد طولانی، ممکن است بین اعضای خانواده تنش هایی ایجاد شود. علاوه بر این بار اقتصادی این رفت و آمدها ممکن است فشار مضاعفی برای برخی خانواده ها ایجاد کند و زمینه ساز نارضایتی و ناراحتی آنها باشد

 

-از جمله دیگر معایب طولانی شدن دوران عقد می توان به دلسردی همسران از یکدیگر اشاره کرد. زیرا طولانی شدن این دوران مشكلات عدیده ای ایجاد كرده و در نتیجه باعث دوری و سرد شدن طرفین از یكدیگر و زندگی مشتركشان می شود.

 

- در رفت وآمدهای دوران عقد طولانی، ممکن است بین اعضای خانواده تنش هایی ایجاد شود. علاوه بر این بار اقتصادی این رفت و آمدها ممکن است فشار مضاعفی برای برخی خانواده ها ایجاد کند و زمینه ساز نارضایتی و ناراحتی آنها باشد. عدم توجه به این امور باعث پاره شدن حریم افراد و خانواده ها می گردد.

اسرار زندگی مجردی مان را به نامزدمان بگوییم یا نه؟

$
0
0

اسرار زندگی مجردی مان را به نامزدمان بگوییم یا نه؟

یكی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سركوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟

 

اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه ) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.

 

1 - در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

 

2 - گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.

 

3 - هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید كه به اینگونه مسائل اشاره کند.

ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.

 

4 - گفتن تمام جزئیات ( عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و... ) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.

 

5 - از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .

 

6 - اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.

 

7 - اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.

مرد زندگی‌تان را قدرتمند سازید

$
0
0

نیازهای مردان و زنان در بعضی جهات مشابهند ولی از آنجا که نیازهای آنها متفاوت هستند روش رفتار با آنها هم تفاوت می کند.

 

همه ما انسان ها ذاتا دوست داریم مورد توجه و احترام قرار بگیریم. اگر ما با نیازهای دو طرف آشنا باشیم مسلما روابطمان با همسرمان رو به بهبود می رود. وقتی مردی از جانب همسرش مورد احترام قرار می گیرد، به تدریج سعی می کند تبدیل به شخص برتری شود.

 

احترام یکی از فاکتورهایی است که اغلب مردان به آن توجه بسیاری نشان می دهند. عشق و احترام برای یک مرد تقریبا هم معنی است.

 

بدون شک با انجام روش های زیر شگفت زده شده و شاهد نتایج باورنکردنی آن خواهید بود:

1- اجازه دهید متوجه شود چقدر وجودش برای شما اهمیت دارد.

 

2- حتی اگر با شما مخالفت می کند، باز هم به صحبت های او گوش دهید.

 

3- از او تقاضای کمک کنید.

 

4- به او بگویید که او را دوست دارید و به وجودش افتخار می کنید.

 

5- بگذارید برای خود سرگرمی داشته باشد.

 

6- به او اعتماد داشته باشید.

 

7- وقتی با هم بیرون می روید، درباره مشکلات صحبت نکنید.

 

8- بر روی اعمال خوب او متمرکز شوید.

 

9- به علایق او احترام بگذارید.

 

10- وقتی به منزل برمی گردد، خوشحال باشید.

 

11- اجازه دهید نیم ساعت بعد از کار استراحت کند.

 

12- به هیچ یک از اعضای خانواده اجازه ندهید به او بی احترامی کند.

 

13- در مقابل کسی که به او بی احترامی می کند بایستید.

 

14- از تلاشی که برای زندگی تان می کند قدردانی کنید.

 

15- در کارهای تان با او مشورت کنید.

 

16- برای رسیدن به اهدافتان با هم برنامه ریزی کنید.

 

17- بیش از اندازه کار نکنید، برای او نیز وقت بگذارید.

 

18- اگر مرتکب اشتباهی شد، او را ببخشید.

 

19- طوری رفتار کنید که به او نیاز دارید.

 

20- تمام اوقات فراغت او را با کارهای منزل پر نکنید.

 

21- مغرور نباشید و اشتباهات تان را بپذیرید.

 

22- وقتی دچار استرس است او را آرام کنید.

 

23- اگر مشغول صحبت با شماست، گوش کنید و با طرح چند سوال به او نشان دهید که کاملا به او توجه دارید.

 

24- به خاطر زحمتی که می کشد از او سپاسگزاری کنید.

 

25- به دلیل هر آنچه که هست به او افتخار کنید.

 

26- حرف های تان را با عشق بیان کنید.

 

27- وقتی با او هستید پرانرژی باشید.

 

28- از او انتظار نداشته باشید تمام وقتش را برای انجام کارهای شما صرف کند.

 

29- از اینکه فرد خوبی است ابراز خشنودی کنید.

 

30- حتی در غیاب او، جلوی دیگران از او به خوبی یاد کنید.

 

31- احساسات تان را با او در میان بگذارید ولی آن را به طور خلاصه بیان کنید.

 

32- حداقل سه مورد از کارهای خوبش را به او گوشزد کنید.

 

33- در مقابل دیگران به او افتخار کنید.

 

34- صبح ها با او بیدار شوید حتی اگر مجبور نباشید زود بیدار شوید.

 

35- در مواقع سختی پشتیبان او باشید.

 

36- او را در هر شرایطی بپذیرید و هرگز از خود نرانید.

 

37- وقتی عصبانی است به او گیر ندهید.

 

38- به او کمک کنید به اهدافش برسد.

 

39- به او کمک کنید عادات بدش را ترک کند.

 

40- دیگران را با او مقایسه نکنید.

 

41- از کارهایی که در منزل انجام می دهد، تشکر کنید.

 

42- پیش از تصمیم گیری های مهم با او مشورت کنید.

 

43- توانایی های او را دست کم نگیرید.

 

44- حرفتان را مستقیم بزنید و از حاشیه رفتن بپرهیزید.

 

45- حتی اگر از هم فاصله دارید، توجه تان را به او نشان دهید.

 

46- با او پی در پی دعوا و مشاجره نکنید.

 

47- با او مودب و مهربان رفتار کنید.

 

48- برای هر موضوعی او را سرزنش نکنید.

 

49- وقتی کار اشتباهی می کند، به او نگویید: به تو گفتم اینطوری می شود!

 

50- بر سر پول با او دعوا نکنید، او خود نسبت به این موضوع احساس مسوولیت می کند.

 

51- با او به پیاده روی بروید.

 

52- خوبی های او را بزرگ و بدی هایش را کوچک جلوه دهید.

 

53- از او انتظار نداشته باشید بتواند فکر شما را بخواند، او این توانایی را ندارد.

 

54- اگر می خواهید وسایل یا کاغذهایش را دور بیندازید، ابتدا از او بپرسید.

 

55- به تناسب اندامتان اهمیت دهید.

 

56- ظاهرتان را برای او بیارایید.

 

57- اگر از دست او عصبانی هستید، با او قهر نکنید.

 

58- بهترین دوست او باشید.

 

59- تنها به خاطر وجود خودش به او عشق بورزید.

 

60- با احترام با او رفتار کنید.

تست : به توانایی های خود چقدر باور دارید؟

$
0
0


تست
 : به توانایی های خود چقدر باور دارید؟

متداول‌ترین رفتارهای خودشكنانه و بی‌حاصل در زیر فهرست شده‌اند. این تست به شما كمك می‌كند آگاه شوید كه آیا‌ دچار خودتخریبی هستید یا نه.

 

چند وقت پیش برای پیدا كردن كار به موسسه‌ای رفتم. شرایط، حقوق و ساعت كاری آنها خیلی خوب بود اما كارم با یك نرم افزار بود كه من به روش كار با آن آشنایی نداشتم. به آنها نگفتم كار با آن را بلد نیستم چون یك هفته تا زمان شركت در آزمایش عملی زمان داشتم و می‌توانستم روش كار با آن را یاد بگیرم.

 

در این یك هفته نزد دوستی رفتم و كاملا كار با آن نرم‌افزار اداری را یاد گرفتم اما هرچه روز مصاحبه نزدیك می‌شد اضطرابم بیشتر می‌شد؛ تا جایی كه روز مصاحبه احساس بیماری كردم و تصمیم گرفتم قید شركت در آزمون عملی را بزنم و به آنجا نروم!

این اولین بار نبود كه چنین كاری با خودم می‌كردم. انگار من آخرین كسی هستم كه خودم را دوست دارد! گویی كسی درون من است كه با یك قدرت خارق‌العاده سعی می‌كند به من سركوفت بزند و جلوی موفقیت‌های مرا بگیرد. هر وقت قصد بروز توانایی‌هایم را دارم این اتفاق می‌افتد.

 

خود مغلوب‌سازی

صحبت‌های این دوست عزیز نشانه یك واكنش روانی است: خود مغلوب‌سازی!

روانشناسان معتقدند افراد می‌توانند از طریق روش‌هایی چون خودتخریبی اولیه، معامله كردن، راهبردهای ناكارآمد و تحقیر خویشتن خود را مغلوب یا ناكام سازند اما آگاهی از این تمایلات خود ویرانگرانه به شما كمك می‌كند تا از آنها اجتناب كنید.

 

خودتخریبی اولیه

متداول‌ترین رفتارهای خودشكنانه و بی‌حاصل در زیر فهرست شده‌اند. این تست به شما كمك می‌كند آگاه شوید كه آیا‌ دچار خودتخریبی هستید یا نه.

 

1 - به خاطر هیجان دست به كارهای خطرناك زده‌ام

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

2 - گاهی اوقات در مقابل حادثه از خودم مراقبت نمی‌كنم

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

3 - اغلب از خودم خوب مراقبت نمی‌كنم

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

4 - معمولا زمانی با دكتر تماس می‌گیرم كه مطمئن می‌شوم مریض شده‌ام

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

5 - برخی از اشتباهات خودم را تكرار می‌كنم

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

6 - معمولا دیر سر قرار‌های مهم حاضر می‌شوم

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

7 - اعتقادی به ریسك و قمار ندارم

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

8 - هر روز بیش از یك بسته سیگار می‌كشم

كاملا موافق|موافق|مخالف|كاملا مخالف

 

با مشخص كردن پاسخ عبارات مذكور می‌توان خود تخریبی مزمن را سنجید. كسانی كه با عبارات 1، 2، 3، 5، 6 و 8 موافق و با عبارات4 و 7مخالفند، گرایش بیشتری به خود تخریبی دارند. كسانی كه خود تخریبی بالایی دارند در مقابل سلامت خود مسئولیت قبول نمی‌كنند. آنها از احساس كنترل درونی پایینی برخوردارند و اغلب دست به كارهایی می‌زنند كه به ضررشان تمام می‌شود؛ مانند تقلب كردن، رانندگی به‌طور خطرناك و بی‌توجهی به سلامت خود.

 

اگر شما نیز خودآزاری، اختلال‌های خوردن، سوءمصرف دارو، بی‌احتیاطی و خودكشی را تجربه كرده‌اید ممكن است در این گروه قرار بگیرید. گاهی كسانی كه در این گروه قرار دارند قادر به تغییر وضعیت خود نیستند و باید از شیوه‌های روان درمانی كمك بگیرند.

 

معامله‌گرهای بد

معامله كردن زمانی به خودشكنی منجر می‌شود كه افراد آرامش یا لذت موقت را به عوارض بلند مدت خطر برای سلامتی یا اضطراب ترجیح می‌دهند. سیگار كشیدن، مشروب خوردن، استفاده نكردن از كمربند ایمنی به بهانه گرما، تغذیه بد، ورزش نكردن و... نمونه‌هایی از اعمال خودشكنانه به شیوه معامله‌اند. اگر در طول زندگی نحوه مقابله با شكست را نیاموخته باشید یك معامله‌گر ضعیف می‌شوید. نمونه‌ای تلخ از این معامله در طلاق دیده می‌شود. شخصی كه لذت یك زندگی طولانی در كنار همسرش را از دست می‌دهد به خاطر این است ‌كه حاضر نیست شیوه گفت‌وگوی خود و مهارت حل مساله را در خود پرورش دهد.

 

راهبردهای ناكارآمد

روانشناسان راهبردهای ناكارآمد را یكی دیگر از اعمال خودتخریبی می‌دانند. بینش ضعیف و فقدان قضاوت خوب باعث این شیوه می‌شود.

اگر در زمان مواجهه با مشكلی نتوانید تمام امكانات موجود را در نظر بگیرید و فقط به یك راه حل بچسبید و توقع بیش از اندازه و غیر قابل تعدیل از خود داشته باشید راهبردهای ناكارآمدی را انتخاب كرده‌اید.

 

تحقیر خویشتن

بیشتر ما از این‌كه دیگران ما را جدی نمی‌گیرند نا راحت می‌شویم، اما گاهی غافل می‌شویم كه خودمان هستیم كه خود را جدی نمی‌گیریم و تحقیر می‌كنیم. پاسخ به عبارات زیر نشان می‌دهد چقدر به این كار اصرار می‌ورزیم :

1 - دلم می‌خواست بیش از این به خودم احترام بگذارم

درست|غلط

 

2 - دركل از خودم راضی هستم

درست|غلط

 

3 - احساس می‌كنم چیزی ندارم كه به آن افتخار كنم

درست|غلط

 

4 - مایلم خودم را به عنوان یك فرد شكست خورده تلقی كنم

درست|غلط

 

5 - نگرشی مثبت به خود دارم

درست|غلط

 

6 - بارها فكر می‌كنم كه اصلا خوب نیستم

درست|غلط

 

7 - گاهی احساس می‌كنم فرد بی‌ثمری هستم

درست|غلط

 

كسانی كه میل دارند خودشان را تحقیر كنند با عبارات 1، 3، 4، 6 و7 موافق و با عبارات 2 و 5 مخالفند. آنها بسختی با مشكلات زندگی منطبق می‌شوند و فشار روانی و جسمی بیشتری را تجربه كرده، ممكن است دست به خودكشی بزنند یا اقدام به مصرف مواد مخدر یا رفتار خشونت‌آمیز كنند.

خودكم‌بینی نتیجه رشد در خانواده یا گروهی اجتماعی است كه در آن رفتارهای درست و مناسب هیچ ارزشی ندارد. افرادی كه سابقه طردشدگی دارند اغلب مانند بازنده‌ها عمل كرده و خود را از گروه بیگانه می‌شناسند، زیرا آنان با پیروی از هنجارهای اجتماعی نتوانسته‌اند عزت نفس و ارزشمندی كسب كنند. در نتیجه گاهی ضداجتماعی می‌شوند. اگر شما در این وضعیت قرار دارید باید رفتارها و نگرش‌های خود را كنترل كنید و احساس توانایی و ارزشمندی را در خود تقویت كنید.

 

با خود ویرانگری مبارزه كنید

اگر شما هم كم و بیش جزو كسانی هستید كه تیشه به ریشه خود می‌زنند بهتر است دست به كار شوید و از این شیوه‌های مقابله‌ای كمك بگیرید :

انعطاف‌پذیر باشید و راه‌حل‌های دیگری را نیز تجربه كنید.

دوراندیش باشید و اثرات طولانی‌مدت راهكارهای خود را پیش‌بینی كنید.

منطقی باشید و سعی كنید ارزیابی‌های دقیق و درستی انجام دهید. كسانی كه در این راه موفقند با پذیرفتن مسئولیت و یافتن راه حل مشكلات خود، به مسائل پاسخ می‌دهند و با احساس تسلط و كفایت و كمك گرفتن از حمایت دیگران و سعی در رشد و تعالی، خود را از ورطه نابودی بیرون می‌كشند.

چگونه از اشتباهات گذشته تجربه كسب كنيم؟

$
0
0

مثل بسیاری از مدیران عامل، من هم از سرویسی استفاده می‌کنم که وقتی در خبرها به اسم شرکتم اشاره می‌شود، آن خبر برای من ایمیل شود. صبح روز نهم نوامبر 2009 اولین تیتر خبری که مشاهده کردم این بود: «کالسکه‌های شرکت مک لارن مرجوع شد.»

 

در متن این خبر آمده بود که شرکت مک لارن که من از سال 2001 مدیر عامل آن شده بودم، تعداد یک میلیون از کالسکه‌های تولیدی خود را که موجب جراحت دست 12 کودک شده، مرجوع کرده است. اطلاعاتی که در خبرها آمده بود درست بود، اما انتظار نداشتم این خبر را در روزنامه‌های آن روز بخوانم.

 

بعد از راهنمایی‌هایی که از کمیسیون امنیت کالاهای مصرفی (CPSC) دریافت کرده بودیم، قصد داشتیم در روز دهم نوامبر بیانیه‌ای در مورد این موضوع صادر کنیم، اما خبرهایی که منتشر شده بود، همه چیز را جلوتر از برنامه‌ریزی ما فاش کرد و به عقیده من، این روند ناعادلانه و نادرست بود. مک لارن هشداری را مبنی بر جمع کردن کالسکه‌های مشکل دار خود از بازار دریافت نکرده بود و ما با توجه به افزایش گزارش‌هایی که از زخمی شدن، کبود شدن و بریدن دست بچه‌ها به علت گیر کردن در لولای زین دو نوع از مدل کالسکه هایمان دریافت کرده بودیم، داوطلبانه برای حل این مشکل واکنش نشان داده بودیم.

 

این اتفاق‌ها تنها در آمریکا و تنها با دو مدل از کالسکه‌های ما رخ داده بود. ما به مدت چند ماه با کمیسیون امنیت کالاهای مصرفی همکاری کرده بودیم تا طرحی را ایجاد کنیم که صاحبان این کالسکه‌ها را از خطر موجود آگاه کنیم و برای کسانی که می‌خواهند و هر مدل از کالسکه‌های ما را خریداری کرده‌اند، پوشش‌های محافظ تهیه کنیم.

 

این بدون شک بهترین کار ممکن بود، اما خبری که علیه ما منتشر شده بود، به هیچ یک از این موارد اشاره نکرده بود. همچنین توضیحی نداده بود که کلیه کالسکه‌های موجود در بازار عملا لولاهای مشابهی دارند.

 

آن روز صبح، به سرعت به سوی دفتر کارم رفتم و همه مدیران اجرایی ارشد شرکت و نیز تیم پروژه مرجوعی‌ها را فراخواندم تا در مورد جوابگویی به این خبر صحبت کنیم. اولین دغدغه من این بود سوءتفاهمی را که به سرعت در حال انتشار بود، تصحیح کنم. دیگر مجراهای خبری هم به این موضوع پرداخته بودند. کم کم تماس مشتری‌هایمان شروع شد و بسیاری از آنها به وضوح ناراحت و نگران بودند.

 

ما امیدوار بودیم که فراخوان مرجوع کردن کالسکه‌ها، به مردم در مورد ریسک‌های بزرگ‌تر استفاده از هر کالسکه‌ای آگاهی دهد، نه فقط مشکل لولاها. در عوض، ما مجبور شدیم دفاع از برندمان را آغاز کنیم، اما بدون تایید CPSC تمایلی به اظهار نظر عمومی نداشتیم. بنابراین با آژانس تماس گرفتیم تا ببینیم آیا می‌توانیم بیانیه مان را زودتر منتشر کنیم یا نه. چند ساعت طول کشید تا آژانس پاسخ مثبت به ما بدهد، اما تا آن زمان ما هم تلاش خودمان را متوقف نکرده بودیم.

 

همچنین با مشکل بزرگتر و زیان‌آورتری روبه‌رو بودیم. کارشناسانی که به ما مشاوره می‌دادند – از جمله CPSC - ارزیابی کرده بودند که در 30 روز اول طرح جمع آوری کالسکه ها، ما حدود 50 هزار درخواست پوشش محافظ دریافت می‌کنیم که 5 درصد از کل یک میلیون کالسکه‌ای که در بازار داشتیم را دربرمی گرفت. به منظور محکم کاری، خودمان را برای دو برابر این تعداد آماده کرده بودیم.

 

یعنی کارمندان بیشتری را برای مدیریت سفارش‌های تلفنی، ایمیل‌ها و اجرای کار استخدام کردیم و ظرفیت رایانش ابری (Cloud Computing) را طوری تنظیم کردیم تا از بار اضافی وب‌سایت‌مان جلوگیری کنیم. اما در روز نهم نوامبر که آن خبر منتشر شد، هیچ یک از اینها آماده نبود. در واقع ما در این زمینه غفلت کرده بودیم و باید پیش‌بینی فاش شدن این خبر را می‌کردیم و حداقل آمادگی آن را در خودمان ایجاد می‌کردیم.

 

وقتی خبر منتشر شد و باعث شد هزاران والدین نگران با ما تماس بگیرند، اولین اتفاقی که افتاد این بود که سیستم‌های ارتباطی ما دچار اختلال شد. کسانی که تماس می‌گرفتند، مدت‌ها با بوق اشغال مواجه می‌شدند، ایمیل‌های آنها به ما نمی‌رسید و وب سایت شرکت از کار افتاد.

 

من و همکارانم مجبور شدیم از موبایل‌ها و ایمیل‌های شخصی مان برای ارتباط با هم استفاده کنیم تا به ارزیابی موقعیت به وجود آمده بپردازیم. تیم IT شرکت هم بی‌وقفه کار می‌کرد تا سیستم‌های ارتباطی را به شرایط عادی برگرداند. خیلی زود دریافتیم که به هر چیزی بیش از برنامه ریزی‌هایی که انجام داده بودیم، احتیاج داریم. مثلا 10 کارمند اضافی استخدام کرده بودیم، اما به 40 نفر احتیاج داشتیم، یا 125 هزار پوشش محافظ برای کالسکه‌ها تولید کرده بودیم، اما بیش از سه برابر آن تعداد نیاز داشتیم.

 

در شرایطی قرار گرفته بودیم که باید نیازهایمان را اولویت‌بندی می‌کردیم و البته ناامیدی ما به اوج خود رسیده بود. طبق برنامه‌ریزی ما پاسخگویی به کالاهای مرجوعی قرار بود ظرف چند ماه صورت گیرد، اما اکنون شرایط ورزشکاری را داشتیم که ناگهان مجبور شده مسابقه مهم خود را یک روز زودتر انجام دهد.

 

این شرایط نفسگیر، دو هفته ادامه داشت و بعد از آن تقریبا کلیه ارتباطات ما با مشتری به وضعیت اول برگشت و توانستیم پوشش‌های محافظ اضافی را از مراکز تولید به فروشگاه هایمان در نقاط مختلف با هواپیما منتقل کنیم.

 

ایمنی، اولویت اول

فراخوان جمع آوری محصول، به خصوص به دلایل ایمنی برای من خیلی دردناک بود. اولویت اول مک لارن همیشه حفظ ایمنی بوده است. مردم همیشه قیمت بالا و زیبایی کالسکه‌های ما را با مدل‌های مشابه در بازار مقایسه می‌کنند، اما این موضوع به این دلیل است که کالاهای ما با قوی‌ترین و بهترین مواد اولیه ساخته می‌شوند و با بالاترین استانداردهای صنعتی آزمایش می‌شوند؛ حتی با اینکه برای این موضوع ملزومات قانونی در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر وجود ندارد. اما از نظر ما، مهم نیست کودک در کجا زندگی می‌کند، بلکه امنیت او باید همواره مورد توجه قرار بگیرد.

 

مشکل صنعتی جهانی

مک لارن به دلیل این تعهد به کیفیت بالا، موفقیت بزرگی را نصیب خود کرده است. مک لارن برندی برجسته با دفاتر مهندسی در هنگ‌کنگ، مرکز طراحی در انگلستان، برون سپاری تولید و شبکه توزیع گسترده در مناطق مختلف جهان است.

 

چنین ساختاری به روش‌های مختلف به شرکت کمک کرده است.

همیشه متمرکزسازی تولید و مدیریت برند، پایداری کیفیت را تضمین می‌کند، در حالی که فروش داخلی و تیم‌های ارتباطی می‌توانند تصمیم بگیرند که چه استراتژی‌هایی برای بازارهای آنها بیشترین کاربرد را دارد، اما طی بحرانی که در آمریکا برای ما به وجود آمد، عدم وجود یک بدنه مدیریتی همه جانبه، همکاری جهانی را مشکل کرده بود.

 

تاخیری که ناخواسته بود

چند ماه قبل از انتشار آن خبر و بعد از اینکه ما با افزایش گزارش‌های مربوط به صدمات بدنی در آمریکا مواجه شدیم، یک تیم تحقیقاتی تعیین کردیم که به موضوع رسیدگی کند. پس از مشاوره‌های فراوان و همفکری با دیگر مدیران شرکت در سراسر جهان، تصمیم گرفتیم دو روش را مد نظر قرار دهیم. اول اینکه در دفترچه راهنمای کلیه کالسکه‌های تولیدی شرکت در سراسر دنیا، بندی به عنوان هشدار در مورد نحوه استفاده را اضافه کنیم. دوم اینکه، به گروه‌های ناظر و قانون گذار در آمریکا و دیگر بازارهای مناسب نزدیک شویم.

 

در نتیجه گزارشی به CPSC فرستادیم و از آنها درخواست برگزاری جلسه کردیم. چند هفته بعد، آژانس روز 12 اوت را برای برگزاری جلسه تعیین کرد و ما مجبور شدیم کلیه مهندسین و مدیران اجرایی شرکت را از تعطیلات تابستانی گرد هم آوریم. در روز جلسه تصمیم گرفتیم تا ماه سپتامبر پوشش‌های محافظی برای لولای کالسکه‌ها تهیه کنیم و چون اقدام ما به مرجوع کردن کالا داوطلبانه بود، طبق برنامه‌ریزی ما این کار سه هفته زمان می‌برد.

 

اما رفت و آمد مکرر به مکان CPSC کار ما را به تاخیر‌انداخت و مجبور شدیم تاریخ دهم نوامبر را برای انتشار بیانیه تعیین کنیم. البته هدف ما فقط مرجوع و اصلاح کردن کالسکه‌ها نبود، بلکه قصد داشتیم والدین را نسبت به مسائل امنیتی کودکان بیشتر آگاه کنیم. بنابراین، چند ماه منتهی به 10 نوامبر را در امور مختلف سرمایه‌گذاری کردیم، از جمله: کارشناسان ایمنی محصول، تولید و حمل و نقل پوشش‌ها، مدیران مشاور پروژه با مدارک MBA برای نظارت بر مرجوعی ها، توسعه دسترسی به خرده‌فروشان و همان طور که قبلا گفتم، استخدام نیروهای اضافی.

 

اشتباهات ما چه بود؟

ما اشتباهات زیادی داشتیم. اگر مشاوران خوبی بکار گرفته بودیم، می‌توانستیم پیش‌بینی کنیم که یک افشاگری رسواگرایانه، چقدر زود و ساده می‌تواند رخ دهد و در آن صورت یک استراتژی جامع برای واکنش به هر سناریوی ممکن آماده می‌کردیم.

 

وقتی خبر منتشر شد، واکنش ما کاملا بداهه بود. در آن روز، گذشته از مصاحبه با تلویزیون محلی، با هیچ یک از نمایندگان مطبوعات هم صحبت نکردم. چند روز پس از آن، مصاحبه‌ای با روزنامه فایننشیال تایمز داشتم، اما حتی این ارتباط محدود انتقاد فراوان مطبوعات را برانگیخت (اینکه آقای رستگار چرا در میان بحران کالاهای مرجوعی خود، فرصت مصاحبه کردن دارد؟). بنابراین من و همکارانم به اشتباه تصمیم گرفتیم به هیچ وجه مصاحبه نکنیم.

 

بدون شک، واکنش تند احساسی و کاهش فروش جهانی ما قابل پیش‌بینی بود. گزارشگران، قانون‌گذاران و مصرف‌کنندگان در کانادا، بریتانیا، اروپا و ژاپن می‌پرسیدند که چرا مک لارن فراخوان مرجوع کردن کالسکه‌ها را در کشورهای آنها اعلام نکرده است. در حقیقت، ما در مورد اقدام در سطح جهان از CPSC مشورت خواسته بودیم. پاسخ آنها این بود که جراحت‌ها در آمریکا اتفاق افتاده و مربوط به شعب شرکت در آمریکا است.

 

ما نسبت به این نگرش تردید داشتیم، اما توصیه CPSC را رعایت کردیم. اما در واقع، این تصمیم اشتباه بود. مهم‌ترین دلیل آن این بود که فراخوان «مرجوع کردن» کالاها در کشورهای مختلف معانی متفاوتی دارد. مثلا در آمریکا به معنی انجام یک کار اصلاحی است، مثل ما که می‌خواستیم پوشش‌های محافظ لولا به کالسکه‌ها اضافه کنیم. اما در انگلستان این مفهوم یعنی کالایی معیوب است و باید تعویض شود یا مبلغی که بابت آن پرداخت شده، پس داده شود.

 

پاسخ منفی ما مثل انفجاری از یک بازار به بازار دیگر سرو صدا به پا کرد و به دلیل عدم متمرکزسازی مدیریت مک‌لارن، هماهنگ‌سازی یک پاسخ جهانی کار دشواری بود. توزیع‌کننده ما در کانادا از انجام هر کاری سلب مسوولیت کرده بود. شعبه انگلستان از ارتباط با رسانه‌ها خودداری می‌کرد.

 

همچنین در حین بحران ما یک موسسه روابط عمومی را به کار گرفته بودیم که این کار ما هم اشتباه بود. توصیه این شرکت – از پیشنهاد عذرخواهی کردن گرفته تا محدود کردن حضور فیزیکی من در رسانه‌ها به دلیل لهجه غیرانگلیسی – با تمایل ما برای دفاع علنی از کالاهایمان و ارتباط مستقیم با مشتریان، سازگار نبود.

 

درس‌های ارزشمند

آن روزهای بحران، با اینکه یکی از سخت‌ترین دوران زندگی کاری من و البته تاریخ مک لارن بود، اما درس‌های خوبی از آن فراگرفتم؛ درس‌هایی در مورد خودم، نقشم به عنوان مدیر عامل و روش‌های مدیریت یک شرکت بزرگ جهانی.

 

اول اینکه، به این نتیجه رسیدم که باید کلیه سهام‌داران، خرده‌فروشان، مشتریان و کارمندان شرکت را تحسین کنم، چرا که رفتار آنها بسیار هوشمندانه، منطقی و دلگرم کننده بود. حتی در اوج بحران، بسیاری از والدین بیانیه‌های حمایتی صادر کرده بودند. در ضمن، کارمندان شرکت که تحت فشار کاری شدیدی قرار داشتند، عملکرد بسیار خوبی از خود نشان دادند و بسیاری از افرادی که به دلیل رفع بحران آنها را استخدام کرده بودیم، هنوز هم با ما کار می‌کنند.

 

به طور کلی، بعد از پشت سر گذاشتن یک دوره رکود بعد از فراخوان مرجوع کردن کالسکه ها، فروش ما اکنون دوباره قوت گرفته و برند ما همچنان از حمایت شدید مشتریان برخوردار است. دوم اینکه، فراخوان جمع‌آوری کالا به تیم مدیریت ارشد مک لارن نشان داد که این شرکت باید انسجام بیشتری در سراسر دنیا داشته باشد و به فکر ایجاد موسسه‌ای تحت نام «مک لارن واحد» بیفتد که هدف آن مالکیت کلیه شعبه‌های تحت یک چتر واحد جهانی است.

 

و سومین و مهم‌ترین نکته اینکه، مک لارن باید نقش مدیریتی بزرگ‌تری در صنعت خود ایفا کند تا دیگر برندها، تولیدکنندگان، خرده‌فروش‌ها و قانون‌گذاران را در سراسر دنیا به سوی رعایت استانداردهای اجباری با تعاریف مشترک، فرآیندهای یکسان و پروتکل‌های یکنواخت سوق دهد.

 

اتفاق آن سال موجب شد دریابیم که مک لارن شرکتی کوچک با نام بسیار بزرگ است و بنابراین ما می‌توانیم بر صنعت‌مان تاثیر بگذاریم.

منبع:دنیای اقتصاد


با اعتقادات بسته، نمی توان زندگی کرد

$
0
0

همه ما آن را داریم و برخی از ما کمتر به آنها اعتقاد داریم: منظورمان چهارچوب های فکری است. اعتقادات محدودکننده به نوعی تفسیرکننده خود درونی ما یا دنیایی است که طریقه زندگی ما را در قالب ترس ها و تفکرات منفی، محدود می کند.

 

شاید به نوعی بتوان گفت چهارچوب های فکری ما قاتلین خاموش هستند: آنها اعتماد به نفس ما را می کشند و مانع از باور کردن اهداف و دنبال کردن آرزوهایمان می شوند. آنها همه شانس های زندگی خوب، بزرگ و شاد را از بین می برند.

 

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید!

 

اگر در زندگی شاهد این هستید که اعتقادات محدودکننده، شما را از زندگی کردن بازداشته است، دید خود را عوض کنید.

 

1.   تعریف دوباره ترس

هرکسی که قلبی در سینه داشته باشد مسلما از شنیدن سوختن کودکان بی گناه در مدرسه شین آباد بسیار متاثر شده است. این بسیار طبیعی است که دیگران نیز از چنین اتفاق هایی بترسند: ترسی که نشان می دهد قانون می تواند از بروز دوباره آن جلوگیری کند. این یک ترس موثر است. امیدواریم چنین ترس هایی باعث تغییر قانون در ساخت مدارس شوند و دوباره شاهد چنین دردهایی نباشیم.

 

نوعی ترس دیگر نیز داریم که مخرب است. ترسی که بسیار هیجانی و پرحرارت است. به طور مثال، تصور اینکه این اتفاق برای فرزندان ما رخ دهد. با این ترس دیگر والدین جرات ندارند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند که مبادا اتفاق مشابهی برای فرزندان آنها رخ دهد. این ترس، مخرب است.

 

ترس مخرب بذر درخت اعتقادات محدودکننده است. والدین می توانند به راحتی باور کنند در همه دنیا فرستادن فرزندان به مدرسه به منزله فرستادن او به دامان خطر و مرگ است. یکی از روش های خلاصی از چنین ترس های مخرب و محدودیت های ذهنی این است که ترس های خود را به گونه ای دیگر تعریف کنید. سعی کنید اعتقادهای سازنده در مورد ترس های خود داشته باشید. به جای اینکه بترسید شاید این اتفاق دوباره رخ دهد، فکر کنید هیچ گاه شاهد چنین اتفاقی نخواهید بود.

 

با سوختن فرزندان بی گناه در آن مدرسه می توانید به این فکر کنید که این اتفاق شاید باعث تصویب قوانین جدید شود تا دیگر فرزندان ایران زمین دچار چنین اتفاق های ناگواری نشوند. به جای ترس مخرب، ترس سازنده داشته باشید.

 

2.   در آغوش کشیدن سختی ها

به عنوان یک انسان، همه ما از خودادری و پرهیز بیزار هستیم. این خودداری ها زندگی را برای ما سخت تر می کند. اما با شجاعت، اعتماد به نفس و خلاقیت می توانید متوجه شوید بهتر است کجاها درد این پرهیز را تحمل کنید تا به موقعیت های عالی و قدرت بیشتر دست پیدا کنید.

 

با رودررویی با سختی ها و در آغوش گرفتن آنها می توانیم به بخش بزرگ تری از درون خود نفوذ کنیم. به طور مثال، شاید هنگام صبح برای از خواب بیدار شدن مشکل داشته باشید. در این حالت، با دو انتخاب اجتناب یا در آغوش کشیدن این درد روبه رو هستید. می توانید در رختخواب بمانید و فکر کنید: «من مناسب این کار نیستم. من نمی توانم پول در بیاورم و ...». یا سختی آن را قبول کنید و از رختخواب جدا شوید. که مسلما انتخاب دوم برای سلامتی و البته جیب شما بسیار مفیدتر است.

 

هنگامی که از درد و تحمل سختی می ترسیم، در واقع زندانی آن می شویم. به این ترتیب، در حباب کوچک راحت طلبی های خود اسیر می شویم. وقتی چشمان خود را به دنیای بزرگ تر باز می کنیم و بدون ترس آستانه تحمل درد خود را افزایش می دهیم، می توانیم به آسانی به اهداف خود برسیم. به این ترتیب، انرژی بیشتر، آینده موفق تر و زندگی شادتری خواهیم داشت.

 

3.   توجه کردن به خواب ها

شاید این کار کمی عجیب به نظر برسد اما منظور، بها دادن به رویاهای حقیقی است؛ رویاهایی که هنگام خواب می بینید. شاید برای شما هم رخ داده باشد که با توجه به پیغام های خواب خود به کشف هایی در زندگی واقعی دست یافته اید. برخی از این رویاها روی پیشرفت در کسب و کار، احساسات، روح و شرایط مالی تاثیر می گذارند. با توجه کردن به رویاها و خواب های خود، شاید کلید رازهای حل نشده به طور جادویی به دستتان برسد.

 

4.   شکرگزاری

شکرگزاری کلید خوشحالی انسان ها است. این کار موجب سلامتی و مثبت دیدن وقایع اطراف می شود. با شکرگزاری برای داشته ها، نعمت ها و اتفاق های خوب خود به نوعی خود را در زمان حال نگه می داریم که کمک می کند نگران آینده و در حسرت گذشته نباشیم.

 

شکرگزاری، دورنمایی از اتفاق های خوب برای ما ایجاد می کند. وقتی احساس ناراحتی یا نگرانی داشته باشیم، ممکن است تصور کنیم دنیا بر علیه ما توطئه کرده است. شکرگزاری کمک می کند تا مطمئن شویم دنیا بر وفق مراد است. مگر در مواقعی که از مشکلات جسمی ناراحت کننده رنج می بریم، همیشه و در هر لحظه ای همه چیز برای برآورده کردن نیازهای ما مهیا است. مهم این است که نفسی هست و زندگی می کنیم.

  

5.   دور ریختن افکار کهنه

والدین شما نگاه های متفاوتی به زندگی دارند که شما با آنها موافق نیستید. این به دلیل است که شما فردی مجزا، با عقاید و تفکرات متفاوت هستید و چشم اندازهای منحصر به فرد خود را در زندگی دارید. این مساله برای هرکس کاملا شفاف و مبرهن است. اما حتی زمانی که به طور سطحی و ظاهری با عقاید والدین خود موافق نباشیم نیز باز –خواسته یا ناخواسته - تحت تاثیر این تفکرات قرار داریم.

 

به راحتی می توانید این مساله را امتحان کنید. برخی از عقاید والدین خود را بنویسید. این عقاید می تواند در مورد شخصیت افراد دیگر، پول یا به طور کلی در مورد دنیا باشد. شاید این عقاید به نظر شما بی مفهوم و غیرواقعی باشند. شاید متوجه شوید زیاده از حد خوش بینانه یا بدبینانه به اطراف نگاه می کنند.

 

اکنون، کمی زمان بگذارید تا متوجه شوید این عقاید چه تاثیری روی افکار شما دارند. شاید تاکنون فکر می کردید به طور عاقلانه ای با عقاید آنها مخالف هستید اما متوجه می شوید ناخواسته تحت تاثیر حرف های آنها هستید. در این مرحله باید آن عقایدی که موجب عقب ماندن شما از زندگی می شوند را یادداشت کنید و با تفکرات نو و تازه باعث از بین رفتن تاثیر آنها از ذهن و زندگی خود بشوید.

 

اجازه ندهید افکار قدیمی و کهنه شما را از قطار زندگی دور نگه دارند. هنگام ترس و نگرانی، فهرست خود را چک کنید و ببینید آیا این عقاید محدودکننده هستند که مانع از خوب و مثبت دیدن دنیا می شوند؟ در این حالت، سعی کنید سپاسگزار باشید و همیشه به جنبه های مثبت زندگی فکر کنید.

چگونه روزی خوب و شاد داشته باشیم؟

$
0
0

بسیاری از افراد برای سلامت جسم و روان خود برنامه ریزی و اهداف بلندمدت تعیین می کنند، ولی خوب است بدانیم که کارهایی هم وجود دارد که می توانند به صورت روزانه انجام شوند و به ما کمک کنند تا روزی شاد و پر از احساسات مثبت داشته باشیم.

 

دقیق برنامه ریزی کنید.

هیچ چیز خوب و ارزشمندی یک شبه و بدون تلاش و کوشش به دست نمی آید. برای اینکه زندگی سالم به صورت یک عادت یا بخشی از فعالیت های روزمره شما دربیاید، لازم است برنامه ریزی کنید. به جای اینکه برای خود وظایفی کلی و مبهم تعیین کنید (مثلا بگویید از این به بعد سالم غذا می خورم یا کمی ورزش می کنم)، بهتر است یک برنامه ریزی دقیق و مشخص برای روز خود داشته باشید. مثلا غذایی را که خواهید خورد به طور دقیق تعیین یا زمان و مکان ورزش را مشخص کنید. 

 

در ورزش صبحگاهی افراط نکنید.

درست است که ورزش روزانه در سلامت افراد نقش مهمی دارد، ولی تحقیقات نشان می دهند که بهتر است ورزش را به زمان دیگری در طول روز موکول کنیم. در پژوهشی که در دانشگاه برونل انجام گرفت مشخص شد که ورزش سنگین در صبح باعث تضعیف دستگاه ایمنی بدن شده و خطر ابتلا به عفونت های ویروسی یا باکتریایی را افزایش می دهد. پس بهتر است ورزش های سنگین را هنگام صبح انجام ندهیم.

 

روزتان را مثبت آغاز کنید.

خیلی از افراد در ابتدای صبح روزنامه می خوانند یا اخبار گوش می کنند. اگرچه خوب است از آنچه در جهان می گذرد مطلع باشیم، ولی این امر می تواند شروعی منفی یا ناراحت کننده برای روز ما باشد. بنابراین بهتر است در ابتدای صبح متنی الهام بخش، نقل قولی آموزنده یا ای میل دوستان را بخوانیم. وقتی روز خود را مثبت شروع می کنیم نه تنها با خلق و خو و خلاقیت بهتری خواهیم داشت، بلکه همان طور که تحقیقات نشان می دهند خطر ناراحتی های قلبی یا سکته مغزی را کاهش خواهیم داد.

 

ناهار را روی میز کار صرف نکنید.

سرتان شلوغ است؟ هرگز از استراحت وقت ناهار خود نگذرید و ناهار را با عجله روی میز کار میل نکنید. عدم استراحت نه تنها بر سلامت روان شما تاثیر خواهد گذاشت، بلکه عدم تمرکز هنگام صرف غذا ممکن است موجب پرخوری شود. ضمن اینکه اگر برای صرف ناهار از پشت میز کارمان بلند نشویم شانس یک فعالیت فیزیکی (هرچند کوتاه) را از خود گرفته ایم. نکته دیگر اینکه با توجه به آلودگی میزکار (که تقریبا 400 برابر سنگ دستشویی میکروب دارد) خوردن ناهار روی میز کار ما را در معرض آلودگی و عفونت قرار می دهد.

 

بیشتر فعالیت کنید.

همان طور که بعضی تحقیقات نشان می دهند، نشستن طولانی مدت احتمال ابتلا به بیماری های خطرناکی نظیر بیماری های قلبی را افزایش می دهد. برای کاهش این خطر سعی کنید در محل کار خود به روش های گوناگون حرکت خود را بیشتر کنید. هراز گاهی از جا بلند شوید و حرکات کششی انجام دهید، بیشتر از قبل به سمت آبخوری بروید و بعضی چیزها را دور از دسترس خود قرار دهید تا برای برداشتن آنها ناچار از روی صندلی بلند شوید. حتی کوچکترین فعالیت ها هم اگر به طور مرتب انجام شوند به سلامت ما کمک خواهند کرد.

 

موسیقی گوش کنید.

گوش کردن به موسیقی چه هنگامی که در حال رفتن به محل کار هستید، چه زمانی که پشت میزتان نشسته اید و چه هنگام ورزش، کمک بسیار بزرگی به سلامت شما می کند. تحقیقات حاکی از آن است که گوش کردن به موسیقی موردعلاقه در سلامت قلب ، تحمل درد و تقویت دستگاه ایمنی بدن تاثیرگذار است. همین طور اگر هنگام ورزش به موسیقی گوش کنیم، توان بدنیمان تا 15 درصد افزایش می یابد.

 

برنامه های کمدی تماشا کنید.

ایده آل ترین حالت این است که عصرها به جای تماشای تلویزیون از خانه بیرون برویم و ورزش کنیم. اما خیلی از ما نمی توانیم در مقابل وسوسه تماشای یک فیلم یا سریال مقاومت کنیم. در این صورت حداقل کاری که می توان انجام داد این است که در مورد محتوای برنامه هایی که نگاه می کنیم دقت کنیم. محققان می گویند تماشای فیلم های خنده دار و کمدی برای قلب مفید است در حالی که تماشای فیلم ترسناک یا جنگی موجب ایجاد استرس روانی می شود.

 

یادداشت های روزانه تهیه کنید.

محققان به این نتیجه رسیده اند که افرادی که در پایان هر روز وقایع و خاطرات خود را یادداشت می کنند سیستم ایمنی قوی تر و سطح استرس کمتری دارند و آسیب های روحی در این افراد سریع تر از دیگران بهبود می یابد. علاوه بر این، فکر کردن به وقایع خوب و شیرین زندگی به ما کمک می کند تا مثبت تر فکر کنیم. پس بهتر است هر شب به وقایعی که در طول روز با آنها روبرو شده ایم بیندیشیم واتفاقات خوب را مرور کنیم.

از گریه فرار نکنید،احساسات منفی خود را سرکوب می کنید؟

$
0
0

تحقیقات نشان می دهند که گریه کردن یک واکنش احساسی تطبیقی و مفید در برابر ناملایمات و استرس ها است که فرآیندهای اضطرابی بدن از جمله فشارخون را تعدیل کرده و در تسکین غم و تنش نقش موثری ایفا می کند.

 

طی یك بررسی مشخص شد كه 85 درصد از زنان و 75 درصد از مردان بعد از گریه كردن احساس بهتری داشته و آسان تر بر شرایط مسلط می شوند. معمولا زنان چهار برابر مردان گریه می كنند.

 

در این مطالعات همچنین مشخص شد همان قدر كه گریه برای سازگاری بدن در مقابل تنش ها مفید می باشد، گریه نكردن و سرکوب کردن احساسات منفی می تواند سلامتی انسان را در معرض خطر قرار دهد. بدین معنی که فروخوردن و عدم بروز احساسات با بالا رفتن فشار خون، اختلالات قلبی- عروقی، تضعیف سیستم ایمنی و افزایش خطر ابتلا به برخی سرطان ها ارتباط دارد.

 

نکته حایز اهمیت این است که گریه در بحران ها یک واکنش طبیعی به شمار می رود اما اگر به صورت مداوم و بدون علت تکرار شود نه تنها نقشی در تامین سلامتی بدن ندارد بلکه خود علامت اختلالات روحی از جمله افسردگی و اضطراب است و نیاز به درمان های روانپزشکی دارد.

کیف قاپی برای گرفتن جشن نامزدی

$
0
0

کیف قاپی برای گرفتن جشن نامزدی

چند جوان ورزشکار وقتی متوجه شدند که دو موتور‌سوار با حمله به زن جوانی دست به سرقت کیف او زده‌اند، به تعقیب آنها پرداختند و مانع فرارشان شدند.

عصر دوشنبه 19فروردین‌ماه سال‌جاری اهالی خیابان آسمان‌ها، در سعادت‌آباد صدای جیغ زنی را شنیدند که مرتب فریاد می‌زد: دزد؛ دزد.

آنها همزمان دو جوان موتور‌سوار را دیدند که کیف این زن را سرقت کرده و قصد فرار دارند. شهروندان با دیدن این صحنه به سمت موتور‌سواران رفتند تا مانع فرار آنها شوند. در همین هنگام چند جوان ورزشکار که از آن حوالی می‌گذشتند هم متوجه ماجرا شدند و کیف‌های باشگاه خود را به سمت موتور‌سواران پرتاب کردند که همین باعث شد تعادل دو موتور‌سوار به هم بخورد و هردو به زمین بخورند.

بعد از اینکه سارقان نقش زمین شدند کیف زن جوان نیز از دستشان افتاد. آنها وقتی خود را در محاصره شهروندان گرفتار دیدند تصمیم به فرار گرفتند.

راکب موتور‌سوار به سرعت سوار موتورش شد و از فرصت استفاده کرده و پا به فرار گذاشت اما ترک‌نشین فرصتی برای فرار نداشت و به دام اهالی محل افتاد.دقایقی بعد مأموران کلانتری شهرک غرب که با تماس شهروندان در محل حادثه حاضر شده بودند دزد جوان را بازداشت کردند و به کلانتری انتقال دادند.

آموزش دزدی

پسر جوان بعد از دستگیری برای انجام تحقیقات به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی‌ها به کیف‌قاپی اعتراف کرد. وی درخصوص انگیزه‌اش به دادیار موسوی گفت: چند وقت پیش به خواستگاری دختر مورد علاقه‌ام رفتم و بالاخره بعد از دو سال جواب مثبت از او گرفتم. قرار بود هفته آینده مراسم نامزدی‌ام را جشن بگیرم اما حالا با این وضعیت نمی‌دانم چه آینده‌ای در انتظارم است. وی ادامه داد:

برای گرفتن مراسم نامزدی و پرداخت کرایه مغازه‌ام نیاز به 300هزار تومان پول داشتم. پیش از حادثه مهدی که یکی از بچه‌محل‌هایم است به دیدن من آمد. با او درددل کردم و گفتم اجاره مغازه‌ام عقب افتاده و اگر آن را پرداخت نکنم صاحب مغازه بیرونم می‌کند.

از طرفی اگر بیکار شوم نامزدم ممکن است نامزدی را به هم بزند. وی ادامه داد: مهدی وقتی این موضوع را شنید پیشنهاد دزدی را مطرح کرد. قرار شد با او شریک شوم و بعد از اینکه 300هزار تومان کرایه مغازه‌ام را به‌ دست آوردم و جشن نامزدی گرفتم دیگر سمت دزدی و خلاف نروم غافل از اینکه در نخستین سرقت به دام پلیس خواهم افتاد.

وی در ادامه گفت:این نخستین‌باری بود که مرتکب جرم شدم و حالا خیلی پشیمانم. پیشنهاد دزدی را همدستم مهدی مطرح کرد. او سابقه‌دار است و پیش از این بارها دست به دزدی زده بود اما من تازه‌کار بودم و اصلا نمی‌دانستم چطور باید کیف یک زن را بقاپم.

حتی یک‌بار چند روز پیش به سمت یک زن در شمال پایتخت رفتیم و همدستم از من خواست تا کیف وی را بقاپم اما من نتوانستم و در نقشه خود ناکام ماندیم. آن روز مهدی به من آموزش داد که چطور باید کیف شخصی را در یک چشم به‌هم زدن بقاپم.

اما من باز هم ترس داشتم و روزی که برای سرقت به سعادت‌آباد رفتیم دست و پایم شروع کرد به لرزیدن.

خیلی ترسیده بودم، وقتی به سمت زن جوان رفتیم آرام در گوش مهدی گفتم که نمی‌توانم دست به سرقت بزنم، برای همین مهدی به سمت وی رفت و کیف او را قاپید، زن جوان مقاومت کرد و داد و فریاد راه انداخت با وجود این مهدی کیف را از دستش گرفت و هردو پا به فرار گذاشتیم اما یک‌دفعه اهالی محل به سمت ما حمله کردند. وی افزود: بعد از اینکه به زمین خوردیم مهدی به سرعت سوار موتورش شد، مرا جاگذاشت و متواری شد.

این پسر جوان بعد از اعتراف به سرقت با دستور قاضی موسوی در اختیار مأموران پایگاه دوم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. تحقیقات تکمیلی در این پرونده برای افشای جرائم احتمالی دیگر از سوی این جوان و دستگیری همدست فراری‌اش ادامه دارد تا زوایای پنهان پرونده آشکار شود./همشهری

 

سالم‌ترین برندهای آرایشی

$
0
0

این مقاله برای کسانی است که زیبایی را در سلامت کامل می‌خواهند. اگر شما نیز دوست دارید صد درصد طبیعی و سالم استفاده کنید، این مطلب را از دست ندهید؛ زیرا شما را با طرز تهیه محصولات آرایشی از قبیل کرم مرطوب‌کننده، ماسک، شامپو، دئودورانت و … آشنا می‌کند. شما می‌توانید به دلخواه خود و با صرف هزینه کمتر لوازم آرایشی سالم و خانگی تهیه کنید. به همین راحتی و به همین زیبایی!

دئودورانت بدون پارابن

بر اساس نتایج پژوهش‌های متعدد، برخی از دئودورانت‌های قدیمی مضرند! در واقع پارابن موجود در آنها عملکرد هورمون استروژن را بر هم زده و احتمال ابتلا به سرطان سینه را افزایش می‌دهد. اما نگران نباشید! سنگ زاج سفید مطمئن‌ترین راه برای مبارزه با بوی بدن است. این سنگ با باکتری‌هایی که باعث ایجاد بوی نامطبوع عرق می‌شوند، مبارزه می‌کند و بدون مسدود کردن منافذ پوست از تعریق زیاد جلوگیری به‌عمل می‌آورد. برای این کار سنگ زاج سفید مرطوب را روی پوست تمیز و خشک خود قرار دهید و مطمئن باشید که نتیجه‌بخش خواهد بود.

لوسیون مرطوب‌کننده

برای تهیه این لوسیون به ۳ قاشق سوپخوری گل گاوزبان نیاز دارید. روش تهیه آن به این صورت است که باید یک لیتر آب را داغ کنید و روی گل گاو‌زبان بریزید. در ظرف را بپوشانید و اجازه دهید چند دقیقه دم بکشد. محلول را از صافی رد کرده و بگذارید خنک شود. لوسیونی را که تهیه کرده‌اید داخل یک ظرف شیشه‌ای دردار بریزید و صبح و شب به بدن و صورتتان بمالید. مدت زمان نگهداری این لوسیون یک هفته و در ظرف شیشه‌ای دربسته و داخل یخچال می‌باشد.

پاکسازی پوست صورت

برای خوش آب و رنگ شدن پوست صورتتان کافی است یک مشت آویشن و یک مشت بابونه یا مریم گلی را داخل ظرف آب سرد بریزید و بجوشانید. در ظرف را بپوشانید و بگذارید به مدت ۱۵ دقیقه با شعله کم بجوشد. بعد محلول را از صافی رد کنید و داخل یک کاسه بریزید. حالا روی سرتان حوله یا دستمالی بیندازید و به مدت ۱۰ دقیقه صورتتان را بخور دهید.

کرم دور چشم

برای رفع کبودی زیر چشم کافی است یک لیتر آب داغ را روی یک مشت بابونه بریزید، در ظرف را بپوشانید و بگذارید به مدت چند دقیقه دم بکشد. بعد محلول را از صافی رد کنید و داخل یک شیشه دربسته بریزید. هر شب بعد از اینکه آرایش خود را پاک کردید، یک گوله پنبه را به آن آغشته کنید و روی کبودی دور چشم بمالید. توجه داشته باشید که شیشه حاوی این محلول را داخل یخچال نگهداری کنید و بعد از یک هفته مابقی را دور بریزید.

شامپو

برای تهیه شامپو خانگی کافی است یک مشت گیاه «غاسول صابونی» تهیه کرده. یک لیتر آب را داغ کنید و روی گیاه بریزید. در ظرف را بپوشانید و بگذارید به مدت ۱۵ دقیقه دم بکشد. بعد محلول را از صافی رد کرده و داخل شیشه دردار بریزید و موقع استحمام از این شامپو استفاده کنید. اگر دوست دارید موهایتان براق و درخشنده باشد، بهتر است از دم‌کرده گل گندم یا گیاه اسطوخودوس استفاده کنید. به این ترتیب که ۳ قاشق سوپخوری از این گیاه را با یک لیتر آب دم کنید و موهایتان را آب بکشید.

مایع نرم‌کننده بدن

۳ مشت چای سبز را داخل ۳ لیتر آب ریخته و بجوشانید. سپس این دم‌کرده را داخل وان آب گرم (۳۸ درجه سانتی‌گراد) بریزید و هفته‌ای یک بار به مدت ۱۵ الی ۲۰دقیقه بدن‌تان را در این اکسید نرم‌کننده رها کنید. خواهید دید که بدنی نرم و لطیف خواهید داشت.

کرم ضد سلولیت

سلولیت به تجمع بدشکل چربی‌هایی گفته می‌شود که در سوخت و ساز آنها اختلال به وجود آمده است. این چربی‌ها به همراه برخی سموم زیر پوست رسوب می‌کنند که این مشکل بیشتر در خانم‌ها رایج است. برای رفع این مشکل یک مشت گیاه اسپیره، یک مشت پیچک و یک مشت پوست شاه بلوط را در آب سرد بریزید و بجوشانید. بعد در ظرف را بگذارید و اجازه دهید با شعله کم به مدت ۱۵ دقیقه بجوشد. محلول را از صافی رد کنید و هر روز روی ران‌ها، کپل‌ها، شکم، بازوها و نقاط دیگر بدن بمالید. مدت زمان نگهداری این محلول حداکثر ۲۴ ساعت و داخل یخچال می‌باشد.

برای برنزه شدن

برای اینکه بدون دغدغه بدنتان را برنزه کنید، به چند مشت چای احتیاج دارید. وان حمام را با آب ۳۸ درجه سانتی گراد پر کنید. به ازای هر لیتر، ۵ مشت چای سیاه به آب اضافه کنید و به مدت۲۰ دقیقه داخل وان دراز بکشید.برای برنزه کردن صورت خود

۵‌مشت چای سیاه را در یک لیتر آب سرد بریزید و بجوشانید. بعد، در ظرف را بپوشانید و بگذارید با شعله کم به مدت ۱۵ دقیقه بجوشد. محلول را خنک کنید و یک بار در هفته برای برنزه کردن صورت خود از این جوشانده استفاده کنید.

برای استحکام بخشیدن به ناخن‌ها

برای جلوگیری از شکنندگی ناخن‌ها یک مشت گیاه دم اسبی تهیه کنید.این گیاه حاوی سیلیس است و برای دفع سنگ کلیه، عفونت‌های دستگاه ادرار و فرسودگی ناخن‌ها موثر می‌باشد.گیاه دم اسبی را داخل آب سرد بریزید و بجوشانید. سپس شعله را کم کنید و بگذارید به مدت ۱۵‌دقیقه بجوشد. محلول را از صافی رد کنید و داخل یک ظرف بزرگ بریزید. روزانه به مدت ۱۰ دقیقه ناخن‌هایتان را داخل این محلول قرار دهید.

منبع:زیبــا شــو دات کام

Viewing all 132 articles
Browse latest View live